طائر قدیمی ...

ساخت وبلاگ

پرم از حرفهایی که باید به عمل تبدیلشان کنم، عمل هایی که ناب باشد و مثل باران از دامن دوست به گلبرگی عطا شده باشد و مثل شبنم از گوشه ی چشم گلبرگی به زمین تقدیم شده باشد!

انگار تمام آمده های خدا رسالتشان را می دانند و فقط این انسان است که در بازار پر از هزارراهی دنیا راه گم کرده است و هیچستان می پیماید!

در سرم شوق لقای نور عشق است و در دلم دل تنگی که بیداد می کند که گلو خفه می کند!

چقدر دلـــــــــــــــــــــــــم، همان آغوش روز ازل، روز خلقت را می خواهد و چقدر من نیازمندم به این آغوشت خدایا!

چقدر دلـــــــــــــــــــــــــم تنگ لمس نور و محبت و عشق شماست، چقدر این روزها همه چیز با رنگ و بوی تو خوش است! چقدر هر چیزی که از تو و وجودت آیه می دهد، زیباست و ب جانم می نشیند! چقدر خداوندا از تو فقط از تو خواستن قشنگ است! مهربانی که یک واژه ساخته ی دست من است و مجرد! و تو عین مهربانی هستی، چقدر دلم می خواهد بادام سفید شوم و با روی خوش به یوم التلاق برسم!

خدایا عاشقم کن به خودت و هر چه بو و رنگ تو رو می دهد . خدایا فرزندم را از یاران خود و امام زمانم قرار بده و در زندگی و آخرت سربلند و شادش دار.

خدایا لذت تو را داشتن را از من نگیر و هر وقت خطا رفتم، رحمم کن و برم گردان.

:: باران کویر ::...
ما را در سایت :: باران کویر :: دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dbaranekavirf بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1402 ساعت: 18:41